به گزارش مشرق، محمد عبدالهی در یاداشتی در خصوص سند 2030 نوشت:
1. سند موسوم به 2030 سازمان یونسکو، یکی از پروژههای سازمان ملل متحد به منظور جهانیسازی ملتها و یکسانسازی فرهنگها تحت عنوان «توسعه پایدار» است. این سند پس از شکست سند هزاره سازمان ملل به پیشنهاد امریکا به یونسکو ارائه شد و با حضور وزرای 130 کشور از جمله ایران در کره جنوبی تصویب شد.
این سند درحالی توسط دولت روحانی امضا شده که دو نهاد نظارتی مهم یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس از پذیرفتن آن بی اطلاع بودند. حال آنکه پذیرش تعهدات بینالمللی بدون تصویب مجلس بی اعتبار و مخالف نص صریح قانون اساسی است.
اجرای این سند در 25 شهریور 95 توسط هیأت دولت، با تشکیل کارگروهی الزامی میشود.
2. تبعات اجرای سند 2030 چیست؟
- با پذیرش سند، ایران ملزم میشود تا تغییرات مدنظر یونسکو را در نظام آموزشی و فرهنگی کشور حتی در زمینه کنترل جمعیت و محیط زیست و.. را اعمال کند و همین پایه تعارضات فرهنگی و هویتی را در نسلهای آینده موجب میشود تا آنها با هویت ملی و مذهبی خود بیگانه شوند. تغییر سبک زندگی، تغییرات همه جانبه در تفکر عقیدتی، سیاسی، اخلاقی و حتی قوانین مدنی، تبعات دیگر این دومینوی خطرناک است.
- سند 2030 مدخل ورودی سازمانهای اصطلاحاً بینالمللی برای سلطه فرهنگی بر کشورهاست که با تغییر نظام آموزشی آنها صورت میپذیرد. فراموش نکنیم که اغلب نهادها و سازمانهای بینالمللی بازوهای اجرایی و اطلاعاتی امریکا و کشورهای غربی هستند.
- ایران ملزم میشود آمارها و اطلاعات مربوط به کودکان، نوجوانان و جوانان خود را به صورت گزارشهای مداوم به نهادهای بیگانه اعلام کند.
3. مفاد سند 2030 چیست و چه تعارضاتی با فرهنگ ایرانی اسلامی دارد؟
این سند 17 هدف اصلی و 169 هدف فرعی دارد که با نگاه سکولار و لیبرال به حقوق کودک، آموزش و پرورش، زن و خانواده پرداخته است. این عبارات اغلب به صورت "کلی"، با الفاظ "مثبت و انسانی" و لکن با توجه به تعریف مدنظر این سازمانها و نه تعریف مدنظر ما بیان شدهاند و همین موضوع، باعث شده، مدافعان سند، به انکار تعارض مفاد آن با اصول اسلامی و هویتی ما بپردازند.
- به عنوان مثال، در پاراگراف 5 متن سند، "اصل منع تبعیض" در مورد "افرادی دایر سایر عقاید" و یا "افراد آسیب پذیر" آمده که طبق تفسیر نهادهای حقوق بشری سکولار، شامل گروههای همجنسباز و.. میشود.
- یا در پاراگراف 10، موضوع "برابری جنسیتی با حق آموزش برای همه" مطرح شده که علی الظاهر به معنای حق آموزش برابر دختران و پسران است، اما در واقع، معنای آن، آموزش دختران و پسران بدون توجه به تفاوت ویژگیهای طبیعی آنها و نقشهای متفاوت آنها در آینده در خانواده (پدر - مادر)، اختلاط در مراکز آموزشی و.. است. یا آموزش بر مبنای تناسب نیازها و نقشهای پسران و دختران، طبق پاراگراف 20، "کلیشه های جنسیتی" خوانده میشود که باید حذف شود.
4. برخلاف گفتههای دولتیها، اجرای سند، اختیاری و غیرالزامی نیست بلکه ایران، پس از پذیرفتن آن ملزم به انجام آن میشود.
طبق پاراگراف 57 سند، دولتها باید تضمین دهند که به بازبینی کتابهای درسی، بودجه و سیاستگذاریهای آموزشی و همچنین آموزش معلمان طبق سند بپردازند. طبق پاراگراف 97-103 کشورها باید در قبال اجرای سند، پاسخگو باشند.
5. و چند سوال بیپاسخ:
دولت روحانی باید پاسخ دهد، سند 2030 چه عایداتی برای ما دارد؟ با اجرای آن قرار است به چه اهدافی برسیم و چه آوردههایی داشته باشیم؟! وقتی هیچ عائداتی برای ایران ندارد، چرا با دست خودمان، خودمان را به مهلکه بیندازیم؟!
اگر چنانکه دولت میگوید، این سند بی خطر و شفاف و منطبق با اسناد بالادستی نظام است، چه نکته و مطلب جدیدی در این سند وجود دارد که در اسناد ملی خودمان وجود ندارد؟! آیا سندی ملی وجود دارد که مخالف آموزش همگانی باشد؟ مخالف سوادآموزی در همه سنین و مدرسههای مجهز و محیط زیست پاک و.. باشد؟! ایران بدون پذیرفتن چنین تعهداتی، نرخ بیسوادی را تقریباً در کل کشور از بین برده، رشد و شتاب علمی ما در دنیا در برترین ردهها قرار گرفته، پس چه نیازی به چنین سندهایی است؟!
دولت باید پاسخ دهد چرا کشوری همچون فرانسه که برای محصلان مسلمان خود، محدودیتهایی همچون اجبار به بی حجابی دارد، این سند را نمیپذیرد اما کشور مسلمان ایران، باید آن را بپذیرد؟!